امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

امیررضا پسر طلا

جشن اینترنشنال مدرسه

جشن سالانه اینترنشنال مدرسه در 4 می برگزار شد و من و شما تنها نماینده های ایران بودیم . همگی سعی کرده بودن با لباس ، سوغات ، غذا ،رقص ، اماکن و افراد معروف کشورشون رو معرفی کنن .که خوب ما تو نبود امکانات تنها تو مراسم رژه شرکت کردیم. برای همین در حالی که سرود ای ایران پخش می شد شما پرچم رو تو رژه حمل می کردی و منم پشت شما هی قربون صدقه قد و بالات میرفتم.   دوستای خوشگل آرژانتینی شما آپریل و مارتینا: عکسی یادگاری از واکین دوست اهل شیلی: کریستین هم کلاسی اهل کلومبیا: فرانچسکو دوست شیطونت از ایتالیا: با آرزوی اینکه شما بچه های گل ایران در آینده کاری کنید که اسم دوست داشتنی " ایران "  هر جای دنیا باعث ...
17 ارديبهشت 1392

دندان قورت داده شده!

در طی یک سری مراحل سر شیره مالیدن ،توسط عمو علی جان ، دندان بسیار سست شده شما توسط دست مبارکشان کنده شد و شما از هول، اولین دندان افتاده خود را قورت داده فرمودید   ...
8 ارديبهشت 1392

كه تو در ميان جاني

يادم نره كه سلامتي .... وقتايي كه حرف گوش نميدي، به حرفم محل نمييدي ، يادم نره شنواييت سالمه و وقتي مي گم اميررضا دوست دارم ، ميشنوي و جوابم رو ميدي "منم دوست دارم خيييييلي". وقتي از تلويزيون ديدن و بازي كردنات خسته شدم ، يادم نره چشماي سياهت سالمن و زيبا كه ميتوني ببيني!.وقتي درس خوندنت كلافم ميكنه، يادم نره پسرم سالمه و احساسش، ارتباطش ، هوشش،همه نرماله و دوست داشتني. ...وقتي از انجام كارهاي تمام نشدني شما خسته ميشم يادم نره كه چطور بغل كردنت ،عميق ترين احساس رو در من به وجود مياره! چقدر بايد خدا رو شكر كنم؟ آخه من ناتوان چطور خدا رو شكر كنم؟!چقدر بايد ذره ذره وجودم سپاس گذار وجود سالمت باشه ؟كه گاهي يادم ميره.... اينجا نوشتم كه يادم بمو...
8 ارديبهشت 1392
1